فاطمه حلما
خاطرات کودکیفاطمه حلما
خاطرات کودکیحلما جان در اصفهان4
این هم یک عکس دسته جمعی دختر خاله و پسرخاله ها
یعنی حلما جان کجاست؟!
این هم حلما جان که رفته گل بچینه....
حلما جان در اصفهان3
الان اصلا حلما جان به فکر رفتن توی اب نیستا
و این شروع ورود به دریای شادی است...
یعنی چه جوری میشه حواس این داداشی پرت کرد؟
البته حلما جان رفت توی آب ولی تصویری از این لحظه در دسترس نیست.
حلما جان در اصفهان2
این چرا کفش نداره!
پاش درد میگیره...
این کفش نداره نمیتونه راه بره....
کفش خودم پاش میکنم
..........
و در آخر این عروسک قوی هیکل باد با خودش برد...
لازم نبود کفش پاش کنه ، راه بره
حلما جان در اصفهان
تعطیلات نوروزی اصفهان کلی به حلماجان خوش گذشت.
از اونجاییکه حلما جان به چای ریختن علاقه وافری داره، توی سفرهم کنار سماور و چای و قوری و ...عکس یادگاری میگیره.
داداشی وقتی من گریه میکنم ، شما چرا میخند؟!
من بذارم زمین
یعنی این موتور مال کیه؟
یکی موتورو پارک کرده رفته ،حلماجانم اصرار که باید سوار بشم. داداش مراقبه نیفته.
بلدم برونما ... .... فقط روشن نمیشه!
ممنوع الورود
وقتی حلما جان از ورود به اتاق آجی جان و داداشی محروم می شود
و وقتی تحریم ها برداشته می شود و حلما جان بر فراز تخت اجی جان جلوس میکند