سفربه عتبات

دارم میرم زیارت
آب بریزید پشت سرم
منم به آرزوم رسیدم
دارم میرم به کربلا
من با دعای مادرم
منم به آرزوم رسیدم
اینم کارت شناسایی زائر کوچولو


منو اینجوری نبینید
کلا موقع رفت و برگشت ایستاده بودم
یعنی در حالت پرواز بودم و احدی نتونست کمربند منو ببنده


اینجا کاظمینه و من از پنجره رو به حرم رستوران گنبد می دیدم
یکی از کارکنای رستوران اومده با دست میزنه به شیشه و به مامانم میگه: خانم ، خانم بی بی
یعنی فک کرده من از اینجا میافتم؟



هتل کربلا کلی ذوق کردم
یک هتل بزرگ و اولین نفر توی اتاق تختم انتخاب کردم




باب الراس
جایی که وقتی میرسی زمزمه میکنی"السلام علیک یا قتیل العبرات"
شب جمعه کربلا صفایی داره
بخصوص که همه حرم یک صدا فریاد بزنن "لبیک یا حسین"
منم یاد گرفتم و هنوز توی خونه میگم"لبیک یا حسین"

بعد از خداحافظی با کربلا رفتیم نجف
چقدر حرم صف داشت کلی بازی کردم
درست وقتی که همه کاروان روبروی ایوان نجف، ختم قرآن و ختم صلوات داشتن من کل حرم گشتم وهر چند دقیقه یک بار کل کاروان باید دنبالم میگشتن.
معروف شده بودم به"مال خودمه"
همه چیز میگفتم "مال خودمه" " مامان خودمه" "بابای خودمه"
بیت حضرت امام خمینی(ره) و مزار و کتابخانه آیه الله امینی هم رفتیم.

سفر کاری به یزد

الان حلما جان در حال چک کردن پیامکهاش
در هتل سنتی یزد



این دیوار محکم کاری نکردید؟
گفته باشم
نمای کار مهم نیست
پی ساختمون باید محکم باشه



خستگی بعد از بررسی وضعیت ساختمانهای قدیمی



فکر کرده پادشاهه!
من خودم دختر شاه پریونم



کارتم داره
یعنی توریستا اینجوری نمیان یزد



نماز جمعه یزد هم خوندیم




سفره خانه سنتی و بالش هایی که برای من صندلی های خوبی بود

فاطمه حلمای گل

سلام دوستان

این سبد گل تقدیم به همه شما 

سال نوی شما مبارک

چند وقتی نبودم.

سرم شلوغ بود.

از پست بعدی عکس های سفرهای چندماهم میگذارم.